معنی قلعه حکومتی

حل جدول

قلعه حکومتی

ارگ، ارک

ارگ


حکومتی

منسوب به حکومت، درباری، دولتی


قلعه حکومتی، ساز کلیسا

ارگ


والی حکومتی

استاندار


تخت حکومتی

سریر


بنای حکومتی

ارگ


تنش حکومتی

بحران


دستگاه حکومتی

مجموعه‌ای از نهادها و سازمان‌های دارای کنش متقابل که دولت ازطریق آنها قدرت خود را اعمال می‌کند.

لغت نامه دهخدا

حکومتی

حکومتی. [ح ُ م َ] (ص نسبی) منسوب به حکومت. || فرمانداری. استانداری. دارالحکومه. (فرهنگ فارسی معین).


قلعه

قلعه. [ق َ ع َ] (اِخ) (دروازه ٔ قلعه) نام یکی از ده دروازه ٔ تبریز. رجوع به نزهه القلوب ص 76 شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

حکومتی

‎ فرمانداری، استانداری (صفت) منسوب و مربوط بحکومت، فرمانداری استانداری دار الحکومه.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حکومتی

درباری

فرهنگ فارسی آزاد

قلعه

قَلْعَه، در تاریخ امر بطور خاص به «طبرسی» در مازندران و ایضاً به قلعه خواجو در نیریز و قلعه علی مردان در زنجان و قلعه ماه کو و قلعه چهریق و قلعه عکّا اطلاق شده است. قلاع دیگر نیز وجود دارد،

فارسی به عربی

قلعه

حصن، ذخیره، قلعه

معادل ابجد

قلعه حکومتی

689

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری